ماه مُحاق (یاصاحب الزمان)
|خانه|همه|انسان شناسی(استاد فولادگر)|تربیت فرزند(استاد دهقان)|تفسیر و مفاهیم قرآن(استاد احمدپور)
آفرینش آدمی
توسط اعظم شاهي in انسان شناسی(استاد فولادگر)

​

در بینش اسلامی، همه انسان‏هایی که تاکنون پا بر عرصه زمین نهاده ‏اند، به‏ رغم تفاوت‏های نژادی، فرهنگی، زبانی و… از اصلی واحد و ریشه ‏ای مشترک نشأت گرفته ‏اند. خداوند در آغاز، مرد و زنی را آفرید و سپس از نسل آن‏دو، دیگر آدمیان زاده شده و در طول نسل‏های متمادی، شمار افراد بشر رو به فزونی نهاده است:

ای مردم، از پروردگارتان که شما را از «نفس واحدی» آفرید و جفتش را [نیز] از او آفرید و از آن دو، مردان و زنان بسیاری پراکنده کرد، پروا دارید. (سوره نساء، آیه ۱)
بر این اساس، شماری از آیات قرآن‏ کریم انسان‏ها را فرزندان آدم می‏خواند و از این رهگذر، ارتباط آنان را با نخستین حلقه تاریخ بشریت خاطرنشان می‏کند. در پاره‏ ای آیات نیز بر این نکته تأکید شده است که آدم، به مثابه نخستین انسانی که پای بر زمین نهاد، آفرینشی متمایز با خلقت فرزندان خود داشته است؛ زیرا برخلاف فرزندان خود از آمیزش زن و مردی متولد نگشته است. چند و چون خلقت انسان نخستین، هم‏چون بسیاری از دیگر حقایق هستی، بر ما پوشیده است. آنچه می‏دانیم بیش از این نیست که دست مایه این آفرینش چیزی است که قرآن از آن به خاک ـ تراب ـ یا گل ـ طین ـ یاد می‏کند:

إِذ قالَ ربّک للملائکهِ إِنی خالقٌ بشراً من طین. (سوره ص، آیه ۷۱)
آنگاه که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشری را از گِل خواهم آفرید».

براین اساس می‏توان گفت که قرآن نظریه‏ هایی را که نژاد انسان را محصول تطوّرگونه ‏ای از حیوانات یا موجودات انسان‏نما می‏دانند، مردود می‏ شمارد.
خلقت استثنایی اولین فرد انسانی به‏ دست خداوند، خود بیان‏گر یکی از ابعاد کرامت ذاتی انسان و برتری او بر دیگر موجودات هستی است.

ساحت‏های وجود انسان
از دیدگاه دین، انسان موجودی کاملا مادی و طبیعی نیست، بلکه وجود او از دو ساحت جسمانی ـ بدن ـ و غیرجسمانی ـ روح یا نفس ـ سامان می‏ یابد. قرآن‏ کریم، در مقام بیان نحوه خلقت آدمیان، اعلام می ‏دارد که پس از تکمیل مراحلی از آفرینش ساحت طبیعی جنین، مرحله نوینی آغاز می‏ شود که با ساحت غیرجسمانی او در ارتباط است:
آنگاه نطفه را به‏ صورت علقه درآوردیم پس آن علقه را [به ‏صورت] مضغه گردانیدیم و آنگاه مضغه را استخوان‏هایی ساختیم، بعد استخوان‏ها را با گوشتی پوشانیدیم، آنگاه [جنین را در ] آفرینشی دیگر پدید‏آوردیم. (سوره مومنون، آیه ۱۴)
هرچند در این آیه سخنی از چند و چون مرحله نوین به ‏میان نیامده است، تفاوت سبک تعبیر و استفاده از فعل «انشأنا» به‏ جای «خلقنا» اشاره‏ ای ظریف به ‏تفاوت بنیادین مرحله مزبور با مراحل پیشین ـ که همگی به آفرینش جسمانی آدمی مربوط می ‏شدند ـ دارد. از این‏ رو، بسیاری از مفسران آیه بالا را ناظر به خلقت گوهر روحانی بشر می‏ دانند.
در پاره ‏ای آیات نیز،از مرحله آفرینش ساحت روحانی و غیرمادی آدمی به دمیدن روح تعبیر شده است: «آنگاه او را درست اندام کرد و از روح خویش در او دمید». (سوره سجده، آیه ۹)
براساس این آیه، زمانی که خداوند آفرینش اندام ‏های جنین را به سامان رساند و بدن او را موزون و متعادل گرداند، روح را در کالبد او می‏دمد.
ماهیت روح آدمی، از مسائل پیچیده و بحث‏ انگیز است. از پاره‏ ای آیات قرآنی چنین برمی‏ آید که روح می‏تواند پس از مرگ، مستقل از بدن جسمانی به حیات خود ادامه دهد و از آن‏جا که بقای روح پس از متلاشی‏ شدن بدن، ضامن استمرار وجودی آدمی است، آشکار می‏شود که در میان دو ساحت وجود انسان، اصالت با گوهر روحانی او است ؛ گوهری که حقیقت ذات هر انسانی را که معمولا از آن به من تعبیر می‏ کنیم، تشکیل می‏ دهد.
البته، استقلال وجودی روح از بدن ـ پس از مرگ ـ ، هرگز بدین معنا نیست که بین این ‏دو هیچ ارتباط واقعی در میان نباشد، بلکه مادامی که آدمی در طبیعت می‏زید، جسم و روح او، تعاملی دوسویه دارند و از یکدیگر متأثرند. بر پایه همین تأثیر متقابل است که آموزه ‏های دینی، انسان را موظف می‏دارد حرمت و حریم هر دو ساحت را پاس دارد و با مراقبت کامل از بدن خویش، آن را به نیکوترین شیوه برای نیل به سعادت و رستگاری خویش به خدمت گیرد.
امتیازات وجود انسان، به ویژه آن گروه که از بُعد روحانی آدمی سرچشمه می‏گیرد، موقعیت ممتازی را برای او در پهنه هستی به ارمغان آورده است. انسان، در جوهره ذات خویش، نه تنها از حیوانات که از تمام مخلوقات خداوند برتر است.

نظر دهید »
​اعمالی که ترازو را سنگین میکند ۱
توسط اعظم شاهي in تفسیر و مفاهیم قرآن(استاد احمدپور)

هیچ عمل خیر و نیکی نیست که شخص انجام دهد مگر اینکه در ترازوی اعمال قرار داده می شود و باعث سنگین شدن کفه حسنات می گردد و هیچ شر و بدی  نیست مگر اینکه فرد انجام می دهد و در ترازوی اعمال قرار داده می شود و باعث سنگین شدن کفه سیئات و بدی می گردد. الله سبحانه و تعالی در این باره می فرماید: (بی گمان الله به اندازه ی ذره ای هم ستم نمی کند بلکه اگر کار نیکی با شدآن را دو چندان می کند،و از نزد خود پاداش بزرگی عطا می کند) «سوره نساء آیه ۴۰».

 

و در آیه دیگر می فرماید: (پس هر کس به اندازه ی ذره‌ای کار نیکی کند آن را می‌بیند * و هر کس به قدر ذره‌ای عمل بدیانجام دهد آنرا می ببیند) «سوره زلزال آیه ۷ و ۸».

 

اما در این میان متونی در رابطه با اعمال معینی وارد شده که باعث سنگین شدن کفه حسنات در روز قیامت می گردد؛ از جمله:

1- تهلیل یا همان: (لا اله الا الله) گفتن که سنگین ترین حسنه در ترازوی عمل به حساب می آید:

روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (الله متعال در روز قیامت از بین مردم مردی از امت مرا نجات می ‌دهد که نود و نه کارنامه‌ی اعمال او را بر وی می‌گشایند که هر کارنامه به اندازه دید چشم وسیع است. سپس الله عزوجل می‌فرماید: آیا چیزی از محتوای این کارنامه‌ها را انکار می‌کنی؟ آیا فرشتگان ما به تو ظلم کرده‌اند؟ وی پاسخ می‌دهد: خیر یا رب. سپس الله تعالی می‌فرماید: آیا عذری داری؟ وی پاسخ می‌دهد: خیر یارب. سپس الله سبحانه و تعالی می‌فرماید: تو یک کار نیک نزد ما داری و امروز به تو هیچ ظلمی نخواهد شد. پس از آن الله متعال یک کارت را بیرون می‌آورد که روی آن نوشته شده: أشهد أن لا إله إلا الله وأشهد أن محمدا عبده ورسوله، سپس می‌فرماید: برای وزن کردن آن آماده باش. وی می‌گوید: این کارت در مقابل آن کارنامه‌ها چیزی نیست؟ الله تعالی می‌فرماید: قطعا به تو ظلمی نمی‌شود. رسول الله صلی الله علیه و سلم می‌فرماید: همه کارنامه‌ها در یک کفه ترازو و آن کارت به تنهایی در کفه دیگر قرار داده می‌شود که همه کارنامه‌ها بالا آمده و آن کارت بر آن‌ها سنگینی می‌کند، به راستی که هیچ چیز در مقایسه با اسم الله متعال، سنگین نمی‌شود).

 

2ـ ذکر الله متعال مانند: (تسبیح، تحمید، تهلیل و تکبیر و غیره):

روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (دو کلمه وجود دارد که بر زبان سبک، ولی در ترازوی اعمال سنگین، ونزد پروردگار، محبوب‌اند: سُبْحَانَ اللَّهِ وَبِحَمْدِهِ، سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَظِیمِ).

 

3ـ پایبندی بر اذکار بعد از نمازههای واجب:

روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (دو خصلت یا دو ویژگی هستند که هر بنده‌ی مؤمنی برآن دو محافظت نماید به بهشت داخل می ‌شود. آن دو آسانند و کسانی که به آن دو عمل کنند اندک اند: بعد از هر نماز فرض ده بار می ‌گوید: سبحان الله و ده بار می ‌گوید: الحمد لله و ده بار می ‌گوید: الله اکبر و این می ‌شود یکصد و پنجاه بار به زبان و هزار و پانصد بار به میزان. و وقتی که به بستر خواب رفت، سی و چهار بار الله اکبر می ‌گوید و سی و سه بار الحمد لله می ‌گوید و سی و سه بار سبحان الله می‌ گوید و این می‌ شود یکصد بار به زبان و یک هزار بار به میزان).

 

4ـ پیشه کردن صبر برای به دست آوردن اجر و ثواب هنگام از دست دادن فرزند صالح :

از رسول الله صلی الله علیه و سلم روایت می کند که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (به به چه سنگین است پنج چیز در ترازوی اعمال: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاللَّهُ أَکْبَرُ وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ و صبر و رضایت در از دست دادن فرزند صالح).

5ـ مکارم اخلاق : روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (هیچ چیزی به اندازه اخلاق خوب ترازوی اعمال را سنگین نمی کند).

6ـ روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (هر کس برای تشییع جنازه (برادر مسلمانش) شرکت کند تا اینکه بر او نماز خوانده شود و دفن گردد با دو قیراط اجر بر می گردد و کسی که بعد از نماز بر میت برگردد یک قیراط اجر نصیبش می شود. و سوگند به کسی که جان محمد در دست اوست؛ اجر و ثواب این شخص در ترازوی اعمال بیشتر از کوه احد است).

7- صلوات بر محمد و آل محمد

8- رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمود: محبت به من و محبت به اهل بیت من آن سنگ ترازو و وزنه ای است که کفه اعمال حسنه را می چربند و در روایت دیگر حسن خلق نیز یکی از وزنه هاست.

نظر دهید »
واحدسنجش اعمال، وزن آنها
توسط اعظم شاهي in تفسیر و مفاهیم قرآن(استاد احمدپور)

​اما چرا واحدسنجش، وزن اعمال ما هستند چراتعداداعمال،  یا مساحتشان واحد سنجش نیستند؟

چنانچه تأمل کنیم هیچ چیزی به دقت و جامعیت وزن نیست. گاهی ما کار خوبی انجام می‌دهیم که ظاهر و نمای زیادی دارد اما تأثیر چندان خوبی ندارد یا آنکه نیت خوبی پشت آن نداریم یا آنکه کار را ناقص انجام می‌دهیم و یا بعداً آن را تا حدودی ضایع می‌کنیم .همه این کاراکترها می‌تواند در وزن نهایی محصول دخالت داشته باشد برخی وزن را زیاد و برخی کم می‌کنند.لذا دو نفر که به یک کار خوب مبادرت می‌ورزند یکی کارش مثلاً یک مثقال و دیگری یک کیلو وزن پیدا می‌کند و این چیزها را در تعداد و طول و عرض نمی‌توان اِعمال کرد اما در وزن می‌توان اِعمال کرد.

لذا با وجود آنکه تعداد اعمال شخص محفوظ می‌ماند هر عملی با وزن خود ،سنجیده شده و ارزش گذاری می‌شود .با مقیاس وزن، عدالت صد در صد قابل اجراست.

همان طور که در دنیا میزان و سنجش‌ها مختلف است گاهی سنجش به وسیله ترازو تحقق می یابد، و گاه به وسیله متر و گاهی به سبب میزان الحراره و چیز دیگر، و زمانی سنجش معنوی است، چنانکه از حضرت علی (علیه السلام) روایت شده که به فرزند خود امام مجتبی (علیه السلام) فرمود: فرزندم! نفس خود را میان خود و دیگران میزان قرار ده، پس آنچه را که برای نفس خودت دوست داری برای غیر خودت دوست به دار.

 

فقط حسنات وزن دارند؟!

اما آیا همه اعمال ما دارای وزنند یعنی اعمال نیک و بد هر دو وزن دارند؛ آنگاه هر کدام سنگین‌تر بودند همان تکلیف ما را روشن خواهد نمود؟

وَ الْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازینُهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (8،اعراف)

در اکثر تفاسیر درباره  "وَ الْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ”گفته شده که” سنجش بر اساس حق است” یا اینکه “خود سنجش حق است و حتماً محقق می‌شود” ، اما درست‌تر آن است که بگوییم سنگینی و وزن برای حق است ؛ یعنی باطل و گناه وزنی ندارد. سعادت و شقاوت انسان در گرو میزان حقی است که به همراه دارد  .حق از قبیل کارهای نیک ،عبادات و … هر چه حق باشد و به همراه شخص و در میزان او باشد وزن داشته و امتیاز محسوب می‌شود.

بنابراین اعمال نیک و بد، هر دو دارای وزن نیستند بلکه تنها اعمال نیک دارای وزنند و تأثیر اعمال بد در کم کردن وزن اعمال نیک است به عبارت دیگر می‌توان گفت گناهان دارای وزن منفی هستند .این قضیه با مسئله حبط اعمال هم جور در می‌آید أُولئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ وَ لِقائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَلا نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَزْناً“(کهف،105):

آنان به آیات پروردگارشان و به ملاقات با او ایمان نیاوردند، پس اعمالشان از بین رفت و ما در روز قیامت برایشان وزنی قرار نمی‌دهیم .

برخی از گناهان موجب حبط کلی اعمال می‌شوند و بعضی دیگر به اندازه تأثیر بد،نیت و دیگر شرایط فاعل ،از وزن خوبی‌ها کم می‌کنند

در تفسیر المیزان آمده است : “… لیکن این آیات در عین اینکه برای عمل نیک و بد ثقلی و وزنی قائل است در عین حال این سنگینی {اعمال بد} را سنگینی اضافی می‌داند، به این معنا که حسنات را باعث ثقل میزان و سیئات را باعث خفت آن می‌داند، نه اینکه هم حسنات دارای سنگینی باشد و هم سیئات، که  آن وقت این دو سنگین با هم سنجیده شود هر کدام بیشتر شد بر طبق آن حکم شود، اگر حسنات سنگین‌تر بود به نعیم جنت و اگر سیئات سنگین‌تر بود به دوزخ جزا داده شود، نه، از ظاهر آیات استفاده می‌شود که میزان اعمال از قبیل ترازو و قپان نیست تا فرض تساوی دو کفه در آن راه داشته باشد، بلکه ظاهر آن‌ها این است که عمل نیک باعث ثقل میزان و عمل بد باعث خفت آن است، چنان که می‌فرماید:

“و فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فِی جَهَنَّمَ خالِدُونَ“(مؤمنون،102) :آنان که موازینشان سنگین است خود رستگارانند و کسانی که موازینشان سبک است همان کسانی هستند که به خودشان ضرر زدند و در جهنم جاویدند.

“وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ بِما کانُوا بِآیاتِنا یَظْلِمُونَ” (اعراف ،8): آنان که موازینشان سبک گشته است همان کسانی هستند که به آیات ما ایمان نیاورده بودند و از این رو به خود ضرر زدند.

“و فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ فَهُوَ فِی عِیشَةٍ راضِیَةٍ وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ فَأُمُّهُ هاوِیَةٌ” (قارعه 6تا9) :و اما کسی که سنگین است موازینش پس او در زندگی پسندیده ایست و کسی که سبک است موازینش جایگاهش هاویه است.  

پس سنگینی موجب سعادت و سبکی شقاوت در پی دارد بنابراین گناهان نمی‌توانند به سنگینی اضافه کنند بلکه تأثیرشان در کم کردن وزن است .

برخی از گناهان موجب حبط کلی اعمال می‌شوند و بعضی دیگر به اندازه تأثیر بد، نیت و دیگر شرایط فاعل، از  وزن خوبی‌ها کم می‌کنند .

نظر دهید »
تشریع و تکوین
توسط اعظم شاهي in انسان شناسی(استاد فولادگر)

تشریع و تکوین از نظر لغوی و مفهومی به چه معنا هستند و چه تفاوت‌ها و شباهت‌هایی با یکدیگر دارند؟

پاسخ اجمالی«تشریع» کلمه ای است عربی، این کلمه از ریشه «شرع» به معنای نوشیدن آب با دهان آمده است. از این ریشه مشتقات متعددی منشعب می‌شود از جمله «شریعت» است که به معنای «آبشخور» است؛ برخی می‌گویند: علت این‌که احکام خدا، حلال و حرام خدا، شریعت نامیده می‌شود به همین جهت است؛ یعنی دستورات الهی آبشخور حیات انسان‌اند. «تشریع» نیز در اصل و در لغت عربی به معنای «خیلی بالا بردن» چیزی است و در جایی که آب نهر بسیار بالا آمده باشد که حیوانات به راحتی از آن آب بخورند، به کار می‌رود و به صورت ضرب المثل می‌گویند: «اهون السقی التشریع»؛ راحت‌ترین آب دادن تشریع است. این کلمه امروزه به معنای قانون‌گذاری است و بیشتر در مورد قانون‌گذاری در حوزه دین به کار می‌رود.

«تکوین» نیز واژه‌ای است عربی و مقصود از آن «خلقت» و «ایجاد» در خارج از ذهن است.

شباهت این دو کلمه در این است که در هر دو مفهوم ایجاد و ابداع وجود دارد. 

اما تفاوتشان در این است که یکی(تشریع) ایجاد در عالم ذهن، اعتبار و قراردادهای اجتماعی است؛ اما دیگری(تکوین) ایجاد در عالم خارج از ذهن و واقع است. 

نظر دهید »
تعریف علم حضوری و علم حصولی
توسط اعظم شاهي in انسان شناسی(استاد فولادگر)

سؤال: علم چیست؟

جواب:

تعریف لغوی: علم به معنی آموختن، دانش و شناخت است. (1)

تعریف اصطلاحی: علم در فلسفه، امری بدیهی است و قابل تعریف نیست مانند وجود(2). 

اما در منطق، برای آن تعریفی ذکر شده است که فقط علم حصولی را شامل می‌شود و آن، عبارت است از: «نقش‌بستن صورت شیء نزد عقل»(3) 

شما کتابی را در مقابل خود بگذارید و نگاه کنید، آنگاه چشم خود را ببندید و در همین حال، متوجه همان کتاب باشید. ملاحظه می‌کنید که گویا همچنان با چشمان باز، آن را نگاه می‌کنید و این، همان نقش‌بستن صورت‌های اشیاء، در نفس انسان است. (4)



سؤال: نخستین تقسیم علم کدام است؟

جواب:

1.    علم حضوری : علمی است که واسطه ای بین عالم و معلوم وجود ندارد؛ به عبارت دیگر، معلوم به عینه نزد عالم حاضر است؛ مانند ترس، محبت، شجاعت.

یکی از مصادیق علم حضوری، آگاهی ما از حالات درونی و احساسات و عواطف خودمان است. هنگامی‌که فرد (شخص عالم)، دچار ترس می‌شود یا هنگامی‌که نسبت به کسی یا چیزی محبت پیدا می‌کند؛ این حالت درونی را به طور مستقیم و بدون واسطه می‌یابد؛ نه اینکه به وسیله صورت و مفهوم ذهنی آن را بشناسد. پس معنی ندارد که کسی بترسد و یا چیزی را دوست بدارد، ولی از ترس یا محبت خودش آگاه نباشد.(5)

2.     علم حصولی : علمی که واسطه‌ای بین شخص عالم و ذات معلوم وجود دارد که آگاهی به وسیله آن، حاصل می‌شود.(6)

در علم حصولی، شخص به وسیله صورت یا مفهوم ذهنی از شیء یا شخص درک شونده، آگاه می‌شود. مثلاً، هنگامی که شخص، درختی را مشاهده می‌کند، صورتی از آن درخت در ذهن او، نقش می‌بندد و آگاهی فرد از آن درخت، به وسیله آن صورت ذهنی است. حتی، هنگامی که فرد دیگر، درخت را مشاهده نمی‌کند، می‌تواند به وسیله آن صورت ذهنی، درخت را تصور کند. 

نکته: تفاوت علم حصولی  و علم حضوری به این است که علم حضوری خطاناپذیر و علم حصولی خطاپذیر است. و همچنین علم حضوری قابل تعلیم و تربیت نیست و فقط برای خود شخص عالم معتبر است ولی علم حصولی را می توان به دیگران منتقل کرد به همین خاطر تقریباً بیشتر علوم دنیا (فیزیک، شیمی، ریاضی و …) از این قسم هستند که نیاز به طلب علم دارند و باید استادی باشد تا آن را آموزش دهد.

سؤال: چرا علم حضوری خطاناپذیر است؟

جواب: زیرا، در علم حضوری خود واقعیت عینی، مورد شهود قرار می‌گیرد بر خلاف علم حصولی که صورت‌ ذهنی، نقش واسطه را ایفا می‌کند؛ لذا ممکن است، این واسطه(صورت ذهنی) کاملاً با ذات درک شونده( شیء معلوم خارجی)، مطابقت نداشته باشد؛ در این حال خطا رخ می دهد، اما در علم حضوری، شیء و یا شخص درک شونده با وجود عینی خودش و بدون هیچ واسطه‌ای نزد درک کننده، حاضر است؛ پس دیگر، جای هیچ خطا و سؤالی باقی نمی‌ماند.



منابع:

  • 1. جبران، مسعود، فرهنگ الرائد، ترجمه رضا انزابی نژاد، ج 2، ص 1216.
  • 2. سجادی، سید جعفر، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ص 352.
  • 3. خوانساری، محمد، منطق صوری، ص17.
  • 4. مظفر، المنطق، ترجمه و شرح شیروانی، ج 1، ص 33.
  • 5. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج 1، ص 172ـ 171.
  • 6. همان.
  • 7. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج 1، ص 175.
نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
آخرین مطالب
  • معنای اگزیستانسیالیسم یا اصالت بشر چیست؟
  • تاریکی های سه گانه
  • موازین اعمال در تفسیر نمونه
  • معنای وزن اعمال درقیامت
  • تفاوت حدیث قدسی با قرآن
  • اعمالی که ترازو را سنگین میکند ۲
  • ترازو و میزان سنجش اعمال
  • هفت طعم مرگ
  • تفسیر آیه فتبارک الله احسن الخالقین
  • میزان اعمال در قیامت چیست؟
آخرین نظرات
  •  
    • ماه مُحاق (یاصاحب الزمان)
    در موازین اعمال در تفسیر نمونه
  •  
    • ماه مُحاق (یاصاحب الزمان)
    در معنای وزن اعمال درقیامت
  • حضرت مادر (س)  
    • مطیع ولایت (بسیج طلاب سطح 3 اراک )
    • خاطرات خاکی
    • وصیت عشاق
    • یا زینب کبری
    در معنای وزن اعمال درقیامت
  • حضرت مادر (س)  
    • مطیع ولایت (بسیج طلاب سطح 3 اراک )
    • خاطرات خاکی
    • وصیت عشاق
    • یا زینب کبری
    در موازین اعمال در تفسیر نمونه
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      
ماه مُحاق (یاصاحب الزمان)
جستجو
موضوعات
  • همه
  • انسان شناسی(استاد فولادگر)
  • تربیت فرزند(استاد دهقان)
  • تفسیر و مفاهیم قرآن(استاد احمدپور)
فیدهای XML
  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان