در بینش اسلامی، همه انسانهایی که تاکنون پا بر عرصه زمین نهاده اند، به رغم تفاوتهای نژادی، فرهنگی، زبانی و… از اصلی واحد و ریشه ای مشترک نشأت گرفته اند. خداوند در آغاز، مرد و زنی را آفرید و سپس از نسل آندو، دیگر آدمیان زاده شده و در طول نسلهای متمادی، شمار افراد بشر رو به فزونی نهاده است:
ای مردم، از پروردگارتان که شما را از «نفس واحدی» آفرید و جفتش را [نیز] از او آفرید و از آن دو، مردان و زنان بسیاری پراکنده کرد، پروا دارید. (سوره نساء، آیه ۱)
بر این اساس، شماری از آیات قرآن کریم انسانها را فرزندان آدم میخواند و از این رهگذر، ارتباط آنان را با نخستین حلقه تاریخ بشریت خاطرنشان میکند. در پاره ای آیات نیز بر این نکته تأکید شده است که آدم، به مثابه نخستین انسانی که پای بر زمین نهاد، آفرینشی متمایز با خلقت فرزندان خود داشته است؛ زیرا برخلاف فرزندان خود از آمیزش زن و مردی متولد نگشته است. چند و چون خلقت انسان نخستین، همچون بسیاری از دیگر حقایق هستی، بر ما پوشیده است. آنچه میدانیم بیش از این نیست که دست مایه این آفرینش چیزی است که قرآن از آن به خاک ـ تراب ـ یا گل ـ طین ـ یاد میکند:
إِذ قالَ ربّک للملائکهِ إِنی خالقٌ بشراً من طین. (سوره ص، آیه ۷۱)
آنگاه که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشری را از گِل خواهم آفرید».
براین اساس میتوان گفت که قرآن نظریه هایی را که نژاد انسان را محصول تطوّرگونه ای از حیوانات یا موجودات انساننما میدانند، مردود می شمارد.
خلقت استثنایی اولین فرد انسانی به دست خداوند، خود بیانگر یکی از ابعاد کرامت ذاتی انسان و برتری او بر دیگر موجودات هستی است.
ساحتهای وجود انسان
از دیدگاه دین، انسان موجودی کاملا مادی و طبیعی نیست، بلکه وجود او از دو ساحت جسمانی ـ بدن ـ و غیرجسمانی ـ روح یا نفس ـ سامان می یابد. قرآن کریم، در مقام بیان نحوه خلقت آدمیان، اعلام می دارد که پس از تکمیل مراحلی از آفرینش ساحت طبیعی جنین، مرحله نوینی آغاز می شود که با ساحت غیرجسمانی او در ارتباط است:
آنگاه نطفه را به صورت علقه درآوردیم پس آن علقه را [به صورت] مضغه گردانیدیم و آنگاه مضغه را استخوانهایی ساختیم، بعد استخوانها را با گوشتی پوشانیدیم، آنگاه [جنین را در ] آفرینشی دیگر پدیدآوردیم. (سوره مومنون، آیه ۱۴)
هرچند در این آیه سخنی از چند و چون مرحله نوین به میان نیامده است، تفاوت سبک تعبیر و استفاده از فعل «انشأنا» به جای «خلقنا» اشاره ای ظریف به تفاوت بنیادین مرحله مزبور با مراحل پیشین ـ که همگی به آفرینش جسمانی آدمی مربوط می شدند ـ دارد. از این رو، بسیاری از مفسران آیه بالا را ناظر به خلقت گوهر روحانی بشر می دانند.
در پاره ای آیات نیز،از مرحله آفرینش ساحت روحانی و غیرمادی آدمی به دمیدن روح تعبیر شده است: «آنگاه او را درست اندام کرد و از روح خویش در او دمید». (سوره سجده، آیه ۹)
براساس این آیه، زمانی که خداوند آفرینش اندام های جنین را به سامان رساند و بدن او را موزون و متعادل گرداند، روح را در کالبد او میدمد.
ماهیت روح آدمی، از مسائل پیچیده و بحث انگیز است. از پاره ای آیات قرآنی چنین برمی آید که روح میتواند پس از مرگ، مستقل از بدن جسمانی به حیات خود ادامه دهد و از آنجا که بقای روح پس از متلاشی شدن بدن، ضامن استمرار وجودی آدمی است، آشکار میشود که در میان دو ساحت وجود انسان، اصالت با گوهر روحانی او است ؛ گوهری که حقیقت ذات هر انسانی را که معمولا از آن به من تعبیر می کنیم، تشکیل می دهد.
البته، استقلال وجودی روح از بدن ـ پس از مرگ ـ ، هرگز بدین معنا نیست که بین این دو هیچ ارتباط واقعی در میان نباشد، بلکه مادامی که آدمی در طبیعت میزید، جسم و روح او، تعاملی دوسویه دارند و از یکدیگر متأثرند. بر پایه همین تأثیر متقابل است که آموزه های دینی، انسان را موظف میدارد حرمت و حریم هر دو ساحت را پاس دارد و با مراقبت کامل از بدن خویش، آن را به نیکوترین شیوه برای نیل به سعادت و رستگاری خویش به خدمت گیرد.
امتیازات وجود انسان، به ویژه آن گروه که از بُعد روحانی آدمی سرچشمه میگیرد، موقعیت ممتازی را برای او در پهنه هستی به ارمغان آورده است. انسان، در جوهره ذات خویش، نه تنها از حیوانات که از تمام مخلوقات خداوند برتر است.