اما چرا واحدسنجش، وزن اعمال ما هستند چراتعداداعمال، یا مساحتشان واحد سنجش نیستند؟
چنانچه تأمل کنیم هیچ چیزی به دقت و جامعیت وزن نیست. گاهی ما کار خوبی انجام میدهیم که ظاهر و نمای زیادی دارد اما تأثیر چندان خوبی ندارد یا آنکه نیت خوبی پشت آن نداریم یا آنکه کار را ناقص انجام میدهیم و یا بعداً آن را تا حدودی ضایع میکنیم .همه این کاراکترها میتواند در وزن نهایی محصول دخالت داشته باشد برخی وزن را زیاد و برخی کم میکنند.لذا دو نفر که به یک کار خوب مبادرت میورزند یکی کارش مثلاً یک مثقال و دیگری یک کیلو وزن پیدا میکند و این چیزها را در تعداد و طول و عرض نمیتوان اِعمال کرد اما در وزن میتوان اِعمال کرد.
لذا با وجود آنکه تعداد اعمال شخص محفوظ میماند هر عملی با وزن خود ،سنجیده شده و ارزش گذاری میشود .با مقیاس وزن، عدالت صد در صد قابل اجراست.
همان طور که در دنیا میزان و سنجشها مختلف است گاهی سنجش به وسیله ترازو تحقق می یابد، و گاه به وسیله متر و گاهی به سبب میزان الحراره و چیز دیگر، و زمانی سنجش معنوی است، چنانکه از حضرت علی (علیه السلام) روایت شده که به فرزند خود امام مجتبی (علیه السلام) فرمود: فرزندم! نفس خود را میان خود و دیگران میزان قرار ده، پس آنچه را که برای نفس خودت دوست داری برای غیر خودت دوست به دار.
فقط حسنات وزن دارند؟!
اما آیا همه اعمال ما دارای وزنند یعنی اعمال نیک و بد هر دو وزن دارند؛ آنگاه هر کدام سنگینتر بودند همان تکلیف ما را روشن خواهد نمود؟
وَ الْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازینُهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (8،اعراف)
در اکثر تفاسیر درباره "وَ الْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ”گفته شده که” سنجش بر اساس حق است” یا اینکه “خود سنجش حق است و حتماً محقق میشود” ، اما درستتر آن است که بگوییم سنگینی و وزن برای حق است ؛ یعنی باطل و گناه وزنی ندارد. سعادت و شقاوت انسان در گرو میزان حقی است که به همراه دارد .حق از قبیل کارهای نیک ،عبادات و … هر چه حق باشد و به همراه شخص و در میزان او باشد وزن داشته و امتیاز محسوب میشود.
بنابراین اعمال نیک و بد، هر دو دارای وزن نیستند بلکه تنها اعمال نیک دارای وزنند و تأثیر اعمال بد در کم کردن وزن اعمال نیک است به عبارت دیگر میتوان گفت گناهان دارای وزن منفی هستند .این قضیه با مسئله حبط اعمال هم جور در میآید أُولئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ وَ لِقائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَلا نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَزْناً“(کهف،105):
آنان به آیات پروردگارشان و به ملاقات با او ایمان نیاوردند، پس اعمالشان از بین رفت و ما در روز قیامت برایشان وزنی قرار نمیدهیم .
برخی از گناهان موجب حبط کلی اعمال میشوند و بعضی دیگر به اندازه تأثیر بد،نیت و دیگر شرایط فاعل ،از وزن خوبیها کم میکنند
در تفسیر المیزان آمده است : “… لیکن این آیات در عین اینکه برای عمل نیک و بد ثقلی و وزنی قائل است در عین حال این سنگینی {اعمال بد} را سنگینی اضافی میداند، به این معنا که حسنات را باعث ثقل میزان و سیئات را باعث خفت آن میداند، نه اینکه هم حسنات دارای سنگینی باشد و هم سیئات، که آن وقت این دو سنگین با هم سنجیده شود هر کدام بیشتر شد بر طبق آن حکم شود، اگر حسنات سنگینتر بود به نعیم جنت و اگر سیئات سنگینتر بود به دوزخ جزا داده شود، نه، از ظاهر آیات استفاده میشود که میزان اعمال از قبیل ترازو و قپان نیست تا فرض تساوی دو کفه در آن راه داشته باشد، بلکه ظاهر آنها این است که عمل نیک باعث ثقل میزان و عمل بد باعث خفت آن است، چنان که میفرماید:
“و فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فِی جَهَنَّمَ خالِدُونَ“(مؤمنون،102) :آنان که موازینشان سنگین است خود رستگارانند و کسانی که موازینشان سبک است همان کسانی هستند که به خودشان ضرر زدند و در جهنم جاویدند.
“وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ بِما کانُوا بِآیاتِنا یَظْلِمُونَ” (اعراف ،8): آنان که موازینشان سبک گشته است همان کسانی هستند که به آیات ما ایمان نیاورده بودند و از این رو به خود ضرر زدند.
“و فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ فَهُوَ فِی عِیشَةٍ راضِیَةٍ وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ فَأُمُّهُ هاوِیَةٌ” (قارعه 6تا9) :و اما کسی که سنگین است موازینش پس او در زندگی پسندیده ایست و کسی که سبک است موازینش جایگاهش هاویه است.
پس سنگینی موجب سعادت و سبکی شقاوت در پی دارد بنابراین گناهان نمیتوانند به سنگینی اضافه کنند بلکه تأثیرشان در کم کردن وزن است .
برخی از گناهان موجب حبط کلی اعمال میشوند و بعضی دیگر به اندازه تأثیر بد، نیت و دیگر شرایط فاعل، از وزن خوبیها کم میکنند .
فرم در حال بارگذاری ...